سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ
اوقات شرعی

جنبش پخمگی (شماره اول) (چهارشنبه 85/9/15 ساعت 8:16 عصر)

جنبش دانشجویی به علت جوان بودن اعضای آن و حقیقت جویی و آگاهی گرایی آنان- به تبع شرایط سنی و حضور در محیط دانشگاه – همیشه پیشرو جریانات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بوده است. در کشور ما نیز حرکت‌ها و محافل دانشجویی هم‌زمان با تاسیس دانشگاه تهران شکل گرفت و در مقاطعی با پیدا کردن ایدئولوژی و رهبری مشخص، استقلال و ... نیز مولفه های یک جنبش را به خود گرفت و در مقاطعی خاص نیز به عنوان پیشتاز جریانات درخشید. ملی شدن صنعت نفت،  حماسه ضد آمریکایی 16 آذر، مبارزات قبل و حین پیروزی انقلاب، حماسه 13 آبان و فتح لانه جاسوسی، طرح انرژی هسته‌ای و تبدیل آن به مطالبه عمومی، مبارزه با سازش و مذاکره با آمریکا، طرح عدالت‌خواهی و تبدیل آن به گفتمان عمومی و.... کارنامه ای سرشار از افت و خیز فراوان.

اما امروز فضای رخوتی بر محافل و جریانات دانشجویی حاکم شده که تنها کلمه مناسب برای آن پخمگی است. این روند که از 5-6 سال پیش به صورت جدی کلید خورد. اما خود معلول مسائل دیگری است.  که به مواردی چند از مهم‌ترین آن‌ها اشاره خواهیم کرد. پر واضح است که اشاره به علل موضوعی بیان‌گر این است که با رفع علل آن معلول نیز رفع خواهد شد. لذا راهکار برون رفت از این یاس در دل رفع این علل است.

1- جنبش بی‌آرمان: جریانات دانشجویی ما در اکثر موارد فاقد یک آرمان کلی معین و اهداف مقطعی مشخص و کمی برای دست‌یابی به آن بوده است. لذا نمی‌دانسته باید به کجا برود و هر از گاهی پا در مسیری نهاده است و به دامن جریانات سیاسی و... افتاده است. و گاه گرفتار آرمان‌ها و اهدافی شده که نمی توان به آن‌ها نام آرمان نهاد یا تبدیل به یک نیروی واکنشی و نه جریان‌ساز و در بهترین حالت واکنش سریع شد، که نتیجه طبیعی این روند یاس و سرخوردگی برای او بود. در اکثر موارد به این نیندیشیده که می‌خواهد کجا برود . چگونه و با چه مسیری؟ علت‌العلل همه مصایب بعدی نیز چنان‌که خواهیم گفت همین‌جاست.

2- جنبش وابسته: جریانات دانشجویی در ایران مانند جریان روشن‌فکری از ابتدا بیمار متولد شد و به علتی که گفتیم به سراغ جریانات دیگر رفت یا آن‌ها چشم طمع بر آن دوختند. اگر به تاریخچه آن بنگریم می‌یابیم که اولین جریانات به حزب توده، شاخه دانشجویی آن و سازمان دانشجویان دانشگاه تهران بازمی‌گردد. این وابستگی در سه سطح مطرح است:

الف) وابستگی حکومتی: در اکثر موارد به جز برحه‌ای در قبل و زمان پیروزی انقلاب جنبش دانشجویی وابسته به حکومت و سیاست‌های کلی آن عمل کرده است. (بدیهی است منظور از وابستگی به حکومت، وابستگی به حاکمیت و تفکرات حاکم بر آن نیست، بلکه منظور عدم استقلال و دنباله رو بودن جنبش دانشجویی است. به دیگر سخن منظور این نیست که جنبش دانشجویی باید برانداز و به عبارتی مخالف حاکمیت باشد، بلکه منظور آن است که استقلال خود را حفظ کرده خود، پیشرو در پی‌گیری آرمان‌هایش باشد.) حتی در این زمینه می‌بینیم که گاهی اوقات حکومت بنا به مصالحی مجبور به انجام مسائلی می‌شود که با به صحنه آمدن جنبش دانشجویی مسائل رنگ و بویی دیگر می‌گیرد. شاهد مثال این مورد هم مسئله هسته‌ای و راه طی شده در سه سال گذشته است.

ب) وابستگی دولتی: بخشی از بدنه دانشجویی در برحه‌های مختلف به دولت متصل بوده و بعضا به پیاده‌نظام آن و ماله کش اشتباهات دولت و بازوی آن برای کنترل فضا تبدیل شده‌است. بدیهی است وقتی وابستگی تا این حد افزایش می‌یابد جنبش به سیاست‌های دولت خود را محدود می‌کند و بعضا پی‌گیری آرمان‌ها را به آنان می‌سپارد. شاهد مثال آن شرایط فعلی به ویژه و در میان بدنه‌ی مذهبی جریان دانشجویی است، با تلاش‌های آنان عدالت به گفتمان رایج کشور تبدیل شد و دولت و مجلسی با استفاده از شعار عدالت رای آوردند، جنبش دانشجویی هم اجرای عدالت را به آنان واگذار کرد و و در مقابل بسیاری از مشکلات با توجیه این که هر سه قوه در دست نیروهای مومن است سکوت اختیار کرد.

ج) وابستگی جناحی: جنبشی بی‌آرمان یا خود به سمت جریانات سیاسی و ... که اهداف و راهبردهایی دارند می‌رود و یا آنانی که چشم طمع در تاثیرگذاری آن دارند به سراغ او می‌آیند. لذا اکثر اوقات جنبش دانشجویی پیاده نظام مطامع آن‌ها بوده است، و هرگاه که آن‌ها خواسته‌اند سکوت اختیار کرده است.

جنبش دانشجویی تا تکلیف خود را با آرمان‌های خود رابطه‌اش با حکومت – که منبعث از عدم تبیین رابطه امت و امامت و به تعبیر غربی شهروند و حکومت، به علت کم‌کاری حوزه و دانشگاه است. و خود علت‌العلل پخمگی بسیاری از جریانات - و دولت و جناح‌ها مشخص نکند، درگیر برنامه‌های دیگران و یا بخش‌نامه‌ای عمل‌کردن می‌ماند.

3- جنبش مرفه: بدنه جنبش دانشجویی در سال‌های اخیر با توجه به ورود به دانشگاه که – با لوازم ورود مانند مدرسه غیر انتفاعی یا کلاس کنکور و کنکور آزمایشی و نیز شهریه بالای دانشگاه آزاد و شبانه و اضافه شدن سیاست خائنانه‌ی پذیرش دانشجوی پولی مانند دوره‌های فراگیر و مشترک و نوبت دوم!_ مختص به قشر متوسط به بالای جامعه شده است.  بدیهی است آن‌که طعم فقر و محرومیت و استضعاف را نچشیده‌ باشد یا با لایه‌های فرودست جامعه ارتباط نداشته باشد، احساس دردی نمی‌کند که به فکر حرکت ‌بیفتد.

4- جنبش سطحی: سطحی گرایی و پرداختن به معلول‌ها به جای علت‌ها و عدم حل مسائل در دراز مدت به تبع آن‌ها جنبش دانشجویی را دچار یاس و سرخوردگی نموده است. از طرفی عدم توجه مسئولین به مطالبات این جریانات به سرخوردگی آن دامن زده است.

5- جنبش گریزان از عمل: در مقابله با سطحی شدن، بعضی از جریانت آن قدر به عمق رفته‌اند که در چاهی بی انتها افتاده‌اند. و در فضایی انتزاعی و جدای از فضای جامعه به فعالیت پرداخته‌اند. که نتیجه‌ی این نگاه تفریطی، رخوت، رکود و سکوت است. این مورد و نگاه بدون عمل به بهانه‌ی ریشه‌ای عمل کردن نه تنها در مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی که در بعد علمی و به طور ویژه پس از طرح جنبش نرم‌افزاری قابل مشاهده است.

6- جنبش تخدیر شده: به وسیله بعضی مسئولین و به طور وی‍ژه مسئولین دانشگاه‌ها و آن‌سان که خواهیم گفت بعضی از مسئولین امور مذهبی به ویژه در دانشگاه‌ها و نیز برنامه‌های کلی مافیای جهانی قدرت و ثروت و اطلاع رسانی جریانات دانشجویی ما تخدیر شده‌اند.

الف) درسی شدن به جای علمی شدن: بعضی از مسئولین و به طور خاص مسئولین دانشگاه فضایی حاکم کرده‌اند، که با سخت‌گیری‌های بی‌جا در دروس و نمره دانشجویان را تنها به خواندن همان دروس سکولار مشغول کنند. شاهد مثال این موضوع این است، که علی‌رغم شرایط پیش‌گفته نتیجه‌ی علمی و برون‌داد تولیدی علمی از این مدل استخراج نشده است.

ب) فساد اخلاقی: بعضی مسئولین با دامن زدن فساد در دانشگاه‌ها هم‌گام با بعد اخلاقی تهاجم فرهنگی از طریق رسانه‌های داخلی و خارجی بخشی از بدنه دانشجویی را سرگرم ارضای نفس خویش نموده اند و بر هر انسان منصفی آشکار است، آن که سرگرم این موضوع شد، دیگر از زندگی عادی باز می‌ماند، چه برسد به آرمان‌خواهی.

ج) معنویت منهای آرمان‌خواهی: از همه مهم‌تر شاید این موضوع است که اسلام ارائه شده به دانشجویان تنها حاوی معنویت و در بهترین شرایط اندکی چاشنی عقلانیت است. اسلامی که آرمان‌خواهی و عدالت‌خواهی در آن جایی ندارد و عدم پرداختن به آن با پرداختن بیش‌تر به مباحث معنوی و بعضا عقلانی تلاش شده که جبران شود. نمونه‌ی بارز آن اسلام ارائه شده د ر نهادهای نمایندگی مقام معظم رهبری- است که بر عکس منویات ایشان عمل نموده است-  و تفکیک تشکل‌ها به سیاسی و فرهنگی است. شاهد مثال آن هم شاید پاسخ‌های سایت نهاد به ویژه در بخش اخلاقی و مذهبی آن است.

7- جنبش پرهزینه: بعضی از مسئولین چه در گذشته و چه در حال هزینه فعالیت‌های دانشجویی را بالا برده‌اند، و بعضا حتی به محدود کردن آن دست یازیده‌اند. شاهد مثال این نمونه برخوردها جلوگیری از امتحان دادن دانشجویان عدالت‌خواه معترض به دانشجوی پولی در دانشگاه صنعتی اصفهان و یا جلوگیری از فعالیت همین دانشجویان در خوابگاه‌هاست.

8- جنبش محافظه کار: به دلایل پیش‌گفته و آوردن دلایلی مانند جلوگیری از افراط و بی تجربگی سن افراد حاضر در تشکل‌ها بسیار بالا رفته است. طبیعی است انسان با افزایش سن، تعلقاتش افزایش می‌یابد و آرمان‌خواهی او سیر نزولی می‌یابد. شاهد مثال این موضوع اعضای شورای مرکزی بسیار از تشکل‌هاست که در مورد یکی از این سازمان‌ها بعضا 11 سال است عضو شورای مرکزی این تشکل‌ها هستند. شاهد نقیض آن‌هم سن دانشجویان مسلمان پیرو خط امام است، که اکثرا سال اولی و دومی بودند.

9- جنبش تخلیه شده: نداشتن آرمان، پیاده نظام جریانات سیاسی بودن، و مهم‌تر از  همه بی‌تقوایی سیاسی، سبب شد تا جنبش دانشجویی جبهه‌ی مبارزاتی خود را درست تشخیص نداده، به دنبال مسایل بی اولویت برود و از مبارزه با مفسدین اقتصادی و دامن‌زنندگان به فقر و فساد و تبعیض دست بکشد  حتی بعضا خاکریزیندی در مقابل یکدیگر دست بزند،- که بخشی از آن به عدم ایجاد فضای آزاد اندیشی و تضارب آراء برمی‌گردد. که بخشی از سرخوردگی جنبش دانشجویی از آن ناشی می‌شود.

همه‌ی این دلایل را برشمردیم که بگوییم فضای پخمگی چرا حاکم شده است. اما شرایط نشان داده که گاهی جنبش دانشجویی به صورت حقیقی شکل گرفته و بعضا کارنامه‌ی بسیار درخشانی داشته است. پس می‌توان کاری کرد باید به میدان آمد. که به فرموده‌ی امام راحل:« اسلام مکتب تحرک است و قرآن کریم کتاب تحرک، تحرک از طبیعت به غیب،


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 20 بازدید
    دیروز: 19 بازدید
    کل بازدیدها: 145417 بازدید
  • شماره 5

  • امام مستضعفین(شماره5)
    سرمقاله(شماره5)
    مستضعفین کجا از خود بگویند ؟(شماره 5)
    نان، عشق، مسجد!(شماره 5)
    زیر کرسی یا پای شومینه؟ مسئله این است!(شماره 5)
    شب یلدا و خوش قلب ترین آدم دنیا(شماره5)
    شعر مستضعفین(شماره 5)
  • شماره 4

  • امام مستضعفان(شماره4)
    سرمقاله(شماره 4)
    آناتومی اعتراض یا وقتی جنبش بیمار شد(شماره4)
    مارمولک و حق مسلم ما !!(شماره4)
    جبهه مستضعفین(شماره 4)
    شعر مستضعفین(شماره 4)
  • شماره 3

  • امام خمینی(شماره3)
    سرمقاله (شماره3)
    این جماعت پخمه! این جماعت گستاخ!
    بیانیه تحلیلی در نقد عملکرد شورای شهر تهران (شماره3)
    اخبار (شماره3)
    میرویم‌ تا خط‌ امام بماند...(متن ادبی شماره3)
  • شماره2

  • امام خمینی و سرمقاله (شماره2)
    از انجمنی بسیجی تا بسیجی انجمنی(مقاله شماره2)
    تشنگان قدرت ، آیا برای خدمت ؟!( مقاله شماره 2)
    کاخ مسئولین (خاطره شماره2)
    یادگار همه اعصار (شعر شماره2)
    اخبار (شماره2)
  • شماره 1

  • سرمقاله (شماره اول)
    جنبش پخمگی (شماره اول)
    من اخلال‏گرم(شماره1)
    خودکشی در جانماز (شماره اول)
    اخبار(شماره 1)
  • درباره من
  • جنبش پخمگی (شماره اول) - نشریه دانشجویی مستضعفین دانشگاه تهران
    نشریه دانشجویی مستضعفین
  • لوگوی وبلاگ من
  • جنبش پخمگی (شماره اول) - نشریه دانشجویی مستضعفین دانشگاه تهران
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • مطالب بایگانی شده
  • شماره 1
    شماره 2
    شماره3
    شماره 4
    شماره 5
    شماره 6